سخنرانی اجزای مختلفی دارد. اگر نتوانید هر بخش را بهدرستی مدیریت کنید، توجه مخاطب را از دست میدهید. باور کنید یا نه، این یکی از بدترین اتفاقاتی است که ممکن است در حین سخنرانی برایتان بیفتد. اما پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. همراه ما باشید تا به شما بگوییم اجزای سخنرانی کدامند و چطور میتوانید هر بخش از سخنرانیتان را بهدرستی مدیریت کنید.
۱. مقدمه
مقدمهی سخنرانی هدف سخنرانیتان را مشخص میکند؛ نکات کلیدیتان را از پیش اطلاع میدهد و به مخاطبتان میگوید که چرا باید به سخنان شما گوش دهد.
لحن گفتارتان را مشخص کنید
«از آغاز شروع کن.» درحالیکه شاید این جمله، عبارتی از دنیای شگفتانگیز لوییز کارول (Lewis Carroll) در کتاب آلیس در سرزمین عجایب باشد، پندی عالی است برای زمانی که به مقدمهی سخنرانیتان میاندیشید. مقدمه، نخستین بخش از سخنان شماست که لحن بقیهی سخنرانیتان را تعیین میکند.
با مقدمه، شما میتوانید توجه و علاقهی مخاطبتان را برانگیزید و همزمان آنها را از آنچه قرار است در ۵، ۱۰، یا حتی ۶۰ دقیقهی بعدی بشنوند، آگاه کنید. مقدمه میتواند یک سخنرانی را بسازد یا ویران کند؛ چون اگر نتوانید از همان آغاز توجه مخاطبتان را جلب کنید، چطور ممکن است آنها را در طول سخنرانیتان مشتاق نگاه دارید؟
توجه مخاطب را جلب کنید
وقتی در حال تدوین سخنرانیتان هستید، بکوشید جلبِتوجهکنندهای را در مقدمهتان بگنجانید که فورا از همان آغاز صحبت، توجه مخاطب را به شما جلب کند و کاملا او را بر صندلی هشیار سازد. تکنیکهای گوناگونی برای جلب توجه مخاطبان در سخنرانی وجود دارند؛ مانند شوخی و مزاح، بیان حکایت یا نقلقول یا اشارهای ضمنی به رویدادهای تاریخی یا کنونی.
راهی ساده و مؤثر برای جلب توجه مخاطب، بهرهگیری از ارجاع است. شاید به رویدادی اشاره کنید که در آن در حال سخنرانی هستید یا ارجاعی شخصی به موضوعی کنید که دربارهاش حرف میزنید. مهم است جلبتوجهکنندهای را برگزینید که مناسب موضوع، مخاطبتان و محل یا موقعیتی که در آن سخن میگویید باشد.
هدفتان را بیان کنید
وقتی سخنرانیتان را آغاز میکنید و توجه مخاطب را برمیانگیزید، بهروشنی بیان کنید که آنها دقیقا چرا باید به سخنان شما گوش دهند. شاید سخنرانیتان بحث دربارهی نکتهای مشخص باشد. شاید سخنرانی آموزندهای دربارهی موضوعی خاص ارائه میدهید. حتی سخنرانیتان میتواند در رویدادی ویژه مانند ضیافت اهدای جوایز، عروسی یا رویدادی سیاسی باشد. صرفنظر از زمینهی سخنرانیتان، مهم است که هدف سخن خود را برای مخاطبانتان شفاف کنید تا آنها دقیقا بدانند که چرا باید به سخنان شما گوش دهند.
مقدمهی شما صرفا مقدمهای از آنچه میخواهید دربارهاش سخن بگویید نیست؛ بلکه مقدمهای است از اینکه شما چه کسی هستید و چرا خود را فردی مناسب برای اظهارنظر در این موضوع میدانید. در برخی سخنرانیها، شاید در آغاز، فردی مانند یک مجری یا گوینده، شما را به مخاطبان معرفی کند. اگر اینگونه نیست، مهم است که اعتبار و توانایی خود را به عنوان سخنران برای مخاطب اثبات کنید.
چکیدهای از موارد مورد بحثتان ارائه دهید
مفید است که مخاطبتان بداند قرار است دربارهی چه چیزی سخن بگویید. از مقدمهتان به عنوان فرصتی برای درمیانگذاشتنِ سلسله ایدههایتان با مخاطب بهره بگیرید. نیازی نیست ترتیب سخنرانیتان را موبهمو با جزئیات شرح دهید؛ این کاری است که بدنهی سخنرانیتان خواهد کرد. به مخاطب چکیدهای از نکات کلیدیتان ارائه دهید تا بداند که در ادامه دربارهی چه چیزی خواهد شنید.
نگارش مقدمه
با اینکه شاید کمی برعکس و خلاف منطق به نظر برسد، شما در واقع باید مقدمهتان را در آخر بنویسید. چون مقدمه اغلب بهعنوان چکیدهی سخنرانیتان بهکار میرود، شایسته است که ابتدا کل سخنرانی نوشته شود تا بتوانید نکات اصلی و بحثها را بهخوبی از آن بیرون بکشید. هنگامی که کل سخنرانی را بهجز مقدمه بنویسید، نکات اصلی بهسادگی برایتان شفاف میشوند.
همچنین نیاز است که حتما مقدمهتان را کلمهبهکلمه بنویسید. اگرچه در سخنرانیهای فیالبداهه این آزادی را ندارید، نوشتن مقدمه به شکلِ کلمهبهکلمه برای هر سخنرانی با آمادگی قبلی ضروری است. با نوشتنِ کلمهبهکلمه، بهسرعت میتوانید دریابید که آیا هیچیک از نکتههای اصلی را در چکیده از قلم انداختهاید یا خیر. همچنین متوجه میشوید که چه جلبتوجهکنندهای برای موضوع، مخاطب و محل سخنرانیتان مناسبتر است. سرانجام، چون مقدمهتان تعیینکنندهی لحن بقیهی سخنانتان است، آمادهکردنِ کلمهبهکلمهی آن به شما اجازه میدهد تا سخنرانیتان را با اعتمادبهنفس آغاز کنید.
۲. بدنه
بدنهی سخنرانیتان نقطهای است که تکتک نکات اصلیتان را با جزئیات شرح میدهید. بدنه جایی است که داستانتان را تعریف میکنید.
نکات اصلیتان را ارائه دهید
وقتی با مقدمهای فوقالعاده توجه مخاطبتان را برانگیختید، زمان آن است تا به شالودهی سخنرانیتان بپردازید: بدنه. بدنه باید حدود سهچهارم از کل زمان سخنرانیتان را دربرگیرد؛ چون در آنجا میخواهید جزئیات نکات کلیدیتان را بیان کنید.
محتوای خود را سازماندهی کنید
هدفتان را مشخص کنید
بهطور معمول، هر سخنرانی بنا به یکی از این سه دلیل کلی انجام میشود: سرگرمی، اطلاعرسانی یا بحث دربارهی یک نکته. برای تحقق موفقیتآمیزِ هریک از این سه هدف، باید رویکردهایی نسبتا متفاوت اتخاذ کنید. وقتی هدفتان را مشخص کردید، میتوانید بهکمک نکات اصلیتان، راهبردی مناسب برای رسیدن به آن هدف در پیش بگیرید. برای توصیف هر نکتهی کلیدی، باید از مجموعهای از مثالها بهره بگیرید.
نکات اصلیتان را تعیین کنید
وقتی هدفتان را مشخص کردید، زمان آن است که تصمیم بگیرید از چه نکات اصلی بهره خواهید گرفت تا به آن هدف برسید. شما باید کارتان را با انجام طوفان فکری (brainstorming) آغاز کنید تا به فهرستی از تمام نکات اصلیِ ممکن برای پشتیبانی از هدفتان برسید. هنگامی که این فهرست را کامل کردید، هر نکته را بسنجید و اولویتبندی کنید. در نظر بگیرید که کدام نکات نسبت به بقیه، به شکلی مؤثرتر هدف شما را برآورده میکنند. شاید بخواهید برخی نکات را زیر نکات دیگر قرار دهید و در نتیجه، سلسلهمراتبی طبیعی از نکات اصلی و فرعی ایجاد کنید.
به همان اندازه، مهم است که تعیین کنید دقیقا چه مواردی به سخنرانیتان ربطی ندارند یا نسبت به موضوعتان کماهمیت هستند. در نهایت، نکات اصلیتان نباید بیشتر از سه یا چهار مورد شوند. درحالیکه شاید کم به نظر برسد، باید بدانید که مخاطبتان فقط میتواند همین تعداد نکته را بهخاطر بسپارد و شما نباید با اطلاعاتی بیش از حد آنها را خسته کنید. با سه یا چهار نکتهی اصلی، میتوانید بحثهای کاملی برای پشتیبانی از هدفتان پرورش دهید و در عین حال، مخاطب را همچنان پیگیر و مشتاق نگه دارید.
تصمیم بگیرید که داستانتان را چطور تعریف کنید
شما برای هرکدام از نکات سخنرانیتان نیازمند شواهدی قانعکننده برای پشتیبانی هستید. این شاهد میتواند بهشکل دادههای پژوهشی، حقایق و ارقام یا حتی داستانهای شخصی و ارجاعات باشد. شاید نقلقولی بیاورید یا به رویدادهای تاریخی یا کنونی اشاره کنید تا بحث خود را تقویت کنید. بسته به موضوعتان، مخاطب و محل سخنرانیتان، مزاح هم شاید برای پیشبرد سخنانتان مناسب باشد.
اگر هدف سخنرانیتان اطلاعرسانی است، تکیهی شما باید بیشتر بر دادهها، آمارها و پژوهشها باشد تا بتوانید نکات خود را بهشکلی مستدل تشریح کنید. حتی شاید همراه سخنرانیتان از ارائهای با ویدئو، نمودار یا حتی تصویر بهره بگیرید تا بهتر به هدفتان برسید.
اگر هدف سخنرانیتان بحثکردن است، احتمالا از ترکیبی از پژوهش و حکایات بهره میگیرید. همچنین شاید در کنارش از رسانهای برای توضیح نکات بهره ببرید. با این حال، دادههای خود را باید بهنحوی شکل دهید و مرتب کنید تا بهترین تأثیر ممکن را برای پیشبرد بحث داشته باشند. البته نباید دادهها را دستکاری کنید؛ بلکه تنها اطلاعاتی را ارائه دهید که مخاطبتان باید ببیند و بشنود تا بتوانید از هر بحثی که میخواهید پیش ببرید، پشتیبانی کنید. بهتر است با بهرهگیری از هنر و فنون گرافیک و تصویرسازی، بهترین ارائه را از دادهها و آمار فراهم کنید تا ضمن جلب توجه مخاطب، با محتوایی آسانفهم و گیرا او را همراه خود کنید.
اگر هدف سخنرانیتان سرگرمی است، بیش از تحقیق به حکایات متکی خواهید بود. طنز و مزاح در این موقعیت مناسبتر است؛ اما بهشکلی متعادل از آن بهره بگیرید: نباید اعتبار خود را پیش مخاطب بهخطر بیندازید.
صرفنظر از هدف یا ترتیب نکتههایتان، همواره مهم است که حواستان به رئوس کلی سخنرانیتان باشد تا حاشیه نروید. اگر سخن را بیهدف آغاز کنید و حکایات زیادی تعریف کنید یا دادههای نامرتبط ارائه دهید، مخاطب از همراهی با شما بازمانده و اشتیاقش را بهسرعت از دست میدهد.
نگارش بدنه
وقتی طوفان فکری را انجام دادید و نکات اصلی سخنرانیتان را مشخص کردید، میتوانید شروع به نوشتن بدنهی سخنرانیتان کنید. سادهترین راهبرد، تهیهی طرحی از رئوس کلی سخنانتان و فهرستی از شواهد پشتیبانی است که برای هر نکته ارائه میدهید. آنچه باقی میماند، ازبرکردنِ مطالب است؛ و مهارتیافتن در این زمینه، شاید تمام چیزی باشد که هنگام قرارگرفتن در جلوی مخاطب به آن نیاز دارید.
بسیاری از سخنرانان حرفهای بهجز طرحی از رئوس کلی سخنرانیشان به چیز دیگری تکیه نمیکنند؛ یا از پیش آنچه را که میخواهند بگویند، حفظ میکنند یا صرفا با یک راهنمایی ساده از سوی برگزارکننده، فیالبداهه حرف میزنند. اگر این سخنرانی از نخستین تجربههای شماست و موقعیت هم اجازه میدهد، بهتر است بدنهی سخنرانیتان را کلمهبهکلمه بنویسید تا با تسلط کامل بر محتوای سخنرانی، از نخستین تجربهتان، خاطرهای شیرین و ماندگار بسازید.
۳. نتیجهگیری
نتیجهگیری سخنرانیتان، هدف و نکات اصلی شما را خلاصه میکند و در عین حال، اثری ماندگار بر مخاطب میگذارد.
اثری ماندگار بگذارید
اگر بدنهی سخنرانی شما کیک خوشمزهای باشد که پختهاید، نتیجهگیری حکم تزیین روی کیک را دارد. نتیجهگیریتان در پایان سخنرانی ارائه میشود و آنچه اغلب افراد بلافاصله پس از سخنرانیتان به یاد میآورند، این است که سخنرانی خود را چطور تمام کردهاید. به همان اندازه که مقدمه برای جلب توجه مخاطب مهم است، نتیجهگیری هم از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چون اثری ماندگار بر مخاطب دارد.
نکاتتان را خلاصه کنید
هدف نتیجهگیری خلاصهکردن نکات اصلی شما و آمادهکردن مخاطب برای به پایان رساندن سخنرانیتان است. شما باید ماهیت سخنرانیتان را دوباره بازگو کنید: نکات اصلی و هدف سخنرانی. بسیار مهم است که به یاد داشته باشید در نتیجهگیری نباید نکتهی جدید یا شواهد پشتیان تازهای مطرح کنید؛ چنین کاری تنها باعث سردرگمی مخاطب میشود. به نتیجهگیریتان مانند گرهزدن یک روبان بیندیشید: آخرین کار باعث ماندگاری پروژهتان در ذهن مخاطبان میشود.
بازگویی در مقابل تکرار
اگرچه خلاصهکردنِ نکات اصلیتان مهم است، هشیار باشید که صرفا نکاتتان را کلمهبهکلمه تکرار نکنید. شما باید بهجای اینکه این نکات را بهطور مستقیم از بدنهی سخنرانیتان تکرار کنید، آنها را بازنویسی و بازگویی کنید. این کار به شما کمک میکند تا ماهیت سخنرانیتان را حفظ کنید؛ نه اینکه جملههایی را مانند آنچه لحظاتی پیش گفتهاید تکرار کنید.
با نکتهای مهم به پایان برسانید
نتیجهگیری آخرین چیزی است که مخاطبان از سوی شما میشنوند. دقیقا به مانند مقدمه، نتیجهگیری هم میتواند سخنرانی را ممتاز یا رسوا کند. همیشه باید سخنرانیتان را با چیزی بهیادماندنی به پایان برسانید. نتیجهگیری جایی است که پیام کلیدیتان را در آن میگنجانید: میخواهید پس از اینکه سخنرانیتان تمام شد، مخاطب چه چیزی را بهخاطر بسپارد؟ میخواهید آنها روزها و هفتهها پس از سخنرانیتان چه چیز را به یاد بیاورند؟
برای اینکه پایانی بهیادماندنی بسازید، شاید بهتر باشد حکایت یا نقلقولی بیان کنید. مهم است که تا آخرین کلمه، سخنانتان برای مخاطب مرتبط و معتبر باشد؛ پس حتما نتیجهگیریتان را بهشکلی بنویسید که همچنان برای موضوع، مخاطب و محل سخنرانیتان مناسب باشد.
نگارش نتیجهگیری
مانند مقدمه، باید نتیجهگیری را در آخر بنویسید. مقدمه و نتیجهگیری سخنرانیتان، مانند جلدِ رو و پشت کتاب، نگهدارندههای بدنهی سخنرانی هستند؛ پس منطقی است که آنها را صرفا پس از نگارش بدنه بنویسید.
بدنهی سخنرانیتان را مرور کنید تا مطمئن شوید که همه چیز را دربارهی نکات اصلی گفتهاید؛ سپس این نکات را در نتیجهگیری بازنویسی کنید. پیامی را که میخواهید در یاد مخاطبتان بماند، مشخص کنید یا کلمهبهکلمه در نتیجهگیری بیاورید یا بهعنوان موضوعی راهنما از آن کمک بگیرید تا بدانید که سخنرانیتان را چطور به پایان برسانید. اگر هرگونه نقلقول یا حکایت پایانی دارید که نکتهای مشخص در خود دارد یا یا موضوع سخنرانیتان هماهنگ است، در اینجا آن را اضافه کنید.
اگرچه بهطور کلی، هیچ محدودیت زمانی یا محدودیت در تعداد جمله برای سخنرانی وجود ندارد، همیشه حواستان باشد سخنرانیتان را بهگونهای ناگهانی تمام نکنید که مخاطب از پایان آن شوکه شود. با عباراتِ گذار مانند «نتیجتا» یا «بهطور خلاصه» مخاطب را کمکم بهسوی پایان سخنرانی آماده سازید؛ در این حالت، آنها توجه ویژهای به آخرین سخنان شما خواهند داشت.
۴. گذارها
گذارها باعث میشوند سخنرانیتان از بخش یا نکتهای به بخش و نکتهای دیگر جریانی آرام داشته باشد.
یافتن جریان درست برای ایدهها
وقتی در حال نوشتن سخنرانیتان هستید، نیازمند گذار از یک نکته به نکتهای دیگر هستید تا هدفتان را کاملا برآورده کنید. وقتی سخنرانیتان را بلند میخوانید، باید بهآرامی از مقدمه وارد شوید و از یک نکتهی اصلی به نکتهی اصلی دیگر برسید و سرانجام وارد نتیجهگیری شوید. گذارها برای کمک به مخاطب ضروری است تا با مسیر منطقی سخنان شما همراه شود.
انواع گذار
در سخنرانیها انواع گوناگونی از گذار به شرح زیر بهکار میروند:
- واژگان و عبارات زماننما مانند قبل و بعد
- واژگان و عبارات تأکیدکننده بر اهمیتِ برابر مانند علاوه بر این، همچنین
- واژگان و عبارات کاربردی علیتی که علت و اثر را نشان میدهند
- واژگان و عبارات کاربردی مقایسه و تقابل که بخشی از سخنرانی را با بخش بعدی مقایسه میکنند؛ مانند در مقابل یا از سوی دیگر
- مقدمهها و خلاصهها نیز انواعی از گذارها هستند که به شنوندگان اجازه میدهند تا بدانند که فرد دربارهی چه چیزی صحبت خواهد کرد و باعث فهم بخشهای مهم یک سخنرانی میشوند
هنر توالی بدون وقفه
برای اینکه از نکتهای به نکتهی بعدی بروید، نیازمند حفظ توالی بدون وقفه هستید. گاهی، نکات شما شاید موضوعات یا مفاهیم مشابهی داشته باشند؛ از این رو، ترتیب نکتههایتان را بهشکلی بچینید که بر آن شباهتها تأکید شود. همچنین میتوانید از تقابل برای ارائهی نکات متضاد بهره بگیرید. اگر در چندین بخش شواهد پشتیبان دارید، شاید نیاز باشد میان مثالها، گذاری داشته باشید تا مخاطب بداند که در حال تشریح یک نکته با مثال، نقلقول یا مجموعهای از دادههای پژوهشی دیگر هستید.
برای گذار، باید از واژگان و عبارات عطفی بهره بگیرید تا مخاطب بهدرستی بفهمد که شما از نکتهای به سراغ نکتهی بعدی میروید. واژگان ترتیبی مانند «بعدی»، «دوم و سوم» و… از پیش به مخاطب اطلاع میدهند که شما قرار است به موضوعی جدید بپردازید یا همان موضوع را بیشتر بسط دهید.
نگارش گذارها
پس از اینکه نکات اصلیتان را مشخص کردید و طرح کلی شواهدی را که برای پشتیبانی از آنها بهره خواهید گرفت نوشتید، این نکات را اولویت بندی و مرتب کنید تا دارای منطقیترین ترتیب ممکن باشند. سپس میتوانید مشخص کنید که برای گذار از نکتهای به نکتهی دیگر در سخنرانیتان چه خواهید کرد. بکوشید گذار را مانند خطی که نقطههای هدف سخنرانیتان را به هم وصل میکند، ببینید.
منبع : chetor.com